Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


neveshte_amir

دست نوشته

سلام. یکی از دوستان مشکل بزرگی براش پیش اومده و پای آبروش در میونه یه نفر می خواد ازش اخاذی کنه. التماس دعا دارم برای ایشون.

دلهای پاک خطا نمی کنند سادگی می کنند و امروز سادگی پاک ترین خطای دنیاست.

ان شاءالله خداوند آبروی همه رو حفظ کنه.

راستی عکسهای ادامه ی مطلب در مورد کارتون خوابای تهران هس و کسانی که تو گرما و سرما توی پارک و بیرون می خوابن :

تهران - میدان تجریش / این میدان در شمال شهر قرار دارد... زمستان بر سر بی خانمان های تهران چه می آید؟

 

+نوشته شده در سه شنبه 22 دی 1394برچسب:,ساعت11:18توسط amir.h.h` | |

فرزند عزیزم
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی
اگرهنگام غذا خوردن ، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
اگرصحبت هایم تکراری و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
به یاد بیاور ، وقتی کوچک بودی ، مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم

.

.

.

برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم
وقتی نمی خواهم به حمام بروم ، مرا سرزنش نکن
وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروز ، سئوالاتی می کنم با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی ، حافظه ام یاری نمی کند ، فرصت بده وعصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند ، دستانت را به من بده ... همانگونه که تو اولین قدم هایت را درکنار من برداشتی
زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم زنده بمانم و می خواهم بمیرم ، عصبانی نشو ... روزی خود می فهمی
ازاینکه در کنارت و مزاحم تو هستم ، خسته وعصبانی نشو
یاریم کن ، همانگونه که من یاریت کردم
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو ، این راه را به پایان برسانم
فرزند دلبندم ، دوستت دارم

+نوشته شده در سه شنبه 22 دی 1394برچسب:,ساعت11:12توسط amir.h.h` | |

به سلامتی اون پدری که

هنگام تراشیدن

موی کودک مبتلا به سرطانش

گریه ی فرزندش رو دید

ماشین رو داد به دستش

در حالی که چشمانش پر از گریه بود

گفت : حالا تو موهای منو بتراش !

+نوشته شده در سه شنبه 22 دی 1394برچسب:,ساعت11:11توسط amir.h.h` | |

تا جایی که فهمیده‌ام قرار نبوده این‌ قدر وقتمان را در آخور‌های سرپوشیده‌ ی تاریک بگذرانیم به جای چریدنِ زندگی و چهار نعل تاختن در دشت‌های بی‌ مرز.

قرار نبوده تا نم باران زد دست‌ پاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر‌ بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم.

قرار نبوده اینقدر دور شویم و مصنوعی. ناخن‌های مصنوعی، خنده‌ های مصنوعی، آواز‌ های مصنوعی،دغدغه‌ های مصنوعی. حتما‌ قرار نبوده بزهایی باشیم که سنگ‌ نوردی مصنوعی در سالن می‌کنند به جای فتح صخره‌های بکر زمین.

+نوشته شده در سه شنبه 22 دی 1394برچسب:,ساعت11:10توسط amir.h.h` | |

بیایید کمی هم مــــَرد باشیم!
زیر بارون اگر دختری رو سوار کردید

جای شماره به او امنیت بدهید

او را به مقصد مورد نظرش برسانید

نه به مقصود یا مقصدِ مورد نظرتان !


بگذارید وقتی زن ایرانی مرد ایرانی را در کوچه ای خلوت میبیند

احساس امنیت کند ؛ نه احساسِ ترس

بیایید فــــــارغ از جنسیت ...

کمی هم مــَــرد یا بهتره بگم انســـــان باشیم !

+نوشته شده در سه شنبه 22 دی 1394برچسب:,ساعت10:50توسط amir.h.h` | |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد